۲شهریور

ومن امشب شروع کردم ۲ شهریور

۲شهریور

ومن امشب شروع کردم ۲ شهریور

الان

 آدم دوست داره از خودش   احساس رضایت داشته  باشه. این یعنی اینکه الان احساس رضایت نداره .خوب چرا؟نمیدونم جواب اولی که همیشه میدم همینه. 

نمیدونم یه جور حس یا شایدم فکر ولی کاملا درونی و تاثیر گذار .

بزرگترین مسئله آدم اینکه آرامش نداره .

الان میخوام بشینم فکر کنم که اصلا من چم هست بعد همینجا کاملش میکنم 

۱۲/۱۱/۹۰ 

احساس رضایت از کجا باید باشه ؟ازاین که تو خودم همیشه دنبال یه چیز دیگم. ولی من الان همینم پس رضایت چی !!!!!!! 

استاد زبانم می گفت آدما همیشه میخوان به یه چیزی برسند تا آروم بگیرند ولی جالب اینجاست که وقتی به اون چیز  میرسند بازهم آروم نمیگیرند چرا ؟ 

چون که  خواسته اون موقعشون بوده نه خواسته آلانشون.  

خوب این درست من آلان اینجام می خوامم این جوری نباشم ولی چه جوری ؟ 

الان دیگه ۷ سال که این فکرا هست .سنگینه ,کم میشه ولی صفر نمیشه, همین آلان دارم وزن مغزم حس میکنم انگار جا واسه قلبم تنگه هم می خوام بخوابم هم نه . 

هدف ,هیچی برام انگیزه نیست چرا ؟  

چرا من دوست ندارم دکتر بشم ورزشکاربشم نمیدونم هرچی 

شایدم هست ولی چون جنگ میخواسته من جراتش نداشتم!!!! 

شایدم چون هرچی میخواستم بدون جنگ  بدست اوردم ,فکر میکنم چیزه کمیه( عید یادته این که وقتی به خودت فکر کردی دیدی  که تقریباْهمه اون چیزهایی که  میخواستی و داری و بدم نیست ) 

طرز استفاده کردن ازشون بلد نیسیتم ,شاید  

لذت زمان حال ,خیلی شنیدم خیلیم گفتم ولی اجراش کن, دانشجویی یه ذره درس بخون از درس لذت ببربرنامه بریز واسه این زندگی پسر

این مطلب قبلاْنوشتم ولی دقیقاْ شبیه حال امشبم . 

آخرش خیلی دوست داشتم چون فکر کنم امشب اصلاْبهش نمیرسیدم کافی نیست ولی حالم بهتر شد . دلیلی نداره بشینم تکراری فکر کنم تکراریم نتیجه بگیرم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد